ساعت حوالی 1 بامداد است. دارند خیابان را خط‌کشی می‌کنند. ده سالی می‌شود که کوچه‌مان خیابان شده ولی تا الان خط‌کشی نشده بود! یاد "آژانس شیشه‌ای" حاتمی‌کیا را در آدم زنده می‌کند. صدایش را نمی‌دانم چطور باید نوشت. فیس فیس یا تیس تیس یا...
عکسها و گاه نوشتههای ناصر د.
درباره من
- ناصر د.
- در ظهر یکشنبه، دهمین روز اردیبهشت یکهزار و سیصد و شصت و سه خورشیدی، در بیمارستانی در خیابان تربیت تبریز به دنیا آمدم و هنوز زندگی میکنم، عکس میگیرم و مینویسم.
پستها
برچسب‌ها
- زندگی (49)
- دنیا (35)
- بودن (28)
- عکس (22)
- شعر دیگران (14)
- ملت (10)
- عجب روزگاری شده (9)
- مملکته داریم (9)
- آدمها (8)
- طنز (8)
- نغمه (6)
- اجتماعی (4)
- در شهر (4)
- فیلم (4)
- احمد شاملو (3)
- تقدس (3)
- خودم (3)
- صحنه (3)
- آثار تصویری دیگران (2)
- داستان (2)
- شعر (2)
- مرگ در میزند (2)
- آزاده طاهایی (1)
- ایرج جنتی عطایی (1)
- بزرگمهر حسینپور (1)
- بیژن نجدی (1)
- جمال رحمتی (1)
- دلم (1)
- رسول یونان (1)
- سعید عقیقی (1)
- قیصر امینپور (1)
- محمد مختاری (1)
- مهدی اخوان ثالث (1)
- موسیقی (1)
- نصرت رحمانی (1)
- ژوزه ساراماگو (1)
- کاریکاتور (1)
- یغما گلروئی (1)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر