دارم نگاهش میکنم. روی اولین پله نشسته. دارد ناخن انگشت وسط دست چپش را میجود. دارم نگاهش میکنم. آسیمگی از نگاهش میریزد. منتظر است به طرفش بروم. اما من قدم از قدم برنمیدارم. دارم نگاهش میکنم. میآیند. جلویش میایستند. دستهایش را نگاه میکنند. دارم نگاهش میکنم. میبرندش به نمیدانم کجا. دارم نگاهش میکنم.